جالب تر از هرچیز
1.لینک اول
2.لینک دوم
دانلود بهترین های هر چیز
یابه سایت وان دانلود که لوگو و لینک آن در زیر مطالب است مراجعه کنید در وب وان دانلود شما بهترین های هر چیز را یافت میکنید.
www.1downlod.blogfa.com
عشق دلیل نمیخواهد...
چرا دوستم داری؟واسه چی عاشقمی؟
پسر:دلیلشو نمیدونم ....اماواقعا"دوست دارم
دختر:تو هیچ دلیلی نمیتونی بگی پس چطور دوستم داری؟
چطور میتونی بگی عاشقمی؟
پسر:من جدا"دلیلشو نمیدونم اما میتونم بهت ثابت كنم
دختر:ثابت كنی؟من میخوام دلیلتو بگی . دوست پسر یكی از دوستام میتونه علت عاشق بودنشو بگه اما تو میگی نمیدونی!!!!
پسر:باشه !!!میگم ،چون خوشگلی
صدات گرم وخواستنیه
همیشه بهم اهمیت میدی
دوست داشتنی هستی
باملاحظه هستی
بخاطر لبخندت
بخاطر همه حركاتت
متاسفانه چندروزبعد دختر تصادف وحشتناكی كرد و به كما رفت
پسر نامه ای رو كنارش گذاشت با این مضمون
عزیزم،گفتم بخاطر صدای گرمت عاشقتم اما حالا كه نمیتونی حرف بزنی،میتونی؟نه
پس دیگه نمیتونم عاشقت بمونم
گفتم بخاطراهمیت دادنها و مراقبت كردنهات دوست دارم اما حالا كه نمیتونی برام
اونجوری باشی پس منم نمیتونم دوست داشته باشم
گفتم واسه لبخندات، برای حركاتت عاشقتم
اما حالا نه میتونی بخندی نه حركت كنی پس منم نمیتونم عاشقت باشم
اگه عشق همیشه یه دلیل میخواد مثل همین الان، پس دیگه برای من دلیلی واسه عاشق تو بودن وجودنداره
عشق دلیل میخواد؟
نه!!!!معلومه كه نه!!!!پس من هنوز هم عاشقتم
عشق واقعی هیچوقت نمی میره،این هوس است كه كمتروكمتر میشه وازبین میره
عشق خام وناقص میگه:"من دوست دارم چون بهت نیاز دارم "ولی عشق كامل وپخته میگه:"بهت نیاز دارم چون دوست دارم
زوم کن اینجا و از مطالب سایت علمی و تفریحی ما کمال استفاده رو ببر.
؟خوبه برم تو خیابون و شوهر تو و بقیه رو از راه به در کنم تا خرجم درآد...

[ تو مترو زن جوون و خوشگلی داشت لباس زیر می فروخت]
یکی از خانمهای اون و هل داد و بلند داد زد که : اینجا جای این كارها نیست
زنِ جوون جواب نداد . اما طرف ول كن نبود
یهو انگار که بغضش تركیدگفت:"چیه؟دارم نونمو از راهِ حلال در میارم
؟خوبه برم تو خیابون و شوهر تو و بقیه رو از راه به در کنم تا خرجم درآد...
یه سکوتِ سنگین تو مترو.!
بهشت و اردک ها
دمِ درِ بهشت مامور نگهبان گفت:
شما آزادید هر کاری بکنید ، تنها قانون اینجا اینه که : روی اردک ها پا نذارین!
زنها قبول کردن و رفتن توی بهشت.
خیلی زیبا و سرسبز بود ولی همه جا پر از اردک بود!
همونجا اولین زن پاش رفت روی یه اردک و ازدک له شد...
مامور نگهبان همون لحظه همراه با یه مرد خیلی بدقیافه اومد و گفت :
تو قانون رو نقض کردی و برای تنبیهت باید تا
ابد با این مرد بمونی ...
فردا اون روز ، زن دوم پاش رفت روی اردک و مامور نگهبان سریع اومد و همراهش یه مرد زشت دیگه بود و گفت :
توام قانون رو نقض کردی و باید تا ابد با این مرد بمونی برای تنبیه ...
زن سوم که اینا رو دیده بود خیلی ترسید و حواسشو جمع کرد که پاشو روی اردک ها نذاره!
چند ماه همینجوری گذشت که یه روز نگهبان با یه مرد فوق العاده خوش تیپ و زیبا اومد!نگهبان رو به زن کرد و گفت : شما باید تا ابد پیش همدیگه بمونید ...
زن که توی عمرش همچین مردی ندیده بود با ذوق از مرده پرسید :
واااای من نمیدونم چیکار کردم که پاداشم تو هستی ..!
مرده گفت : منم چیزی نمیدونم ! فقط میدونم که یه اردک رو له کردم ..!

میگه خدا وجود نداره
آرایشگر
جواب داد: کافی است به خیابان بروی تا ببینی چرا خدا وجود ندارد. به من
بگو، اگر خدا وجود داشت آیا این همه مریض می شدند؟ بچه های بی سرپرست پیدا
می شد؟ اگر خدا وجود می داشت، نباید درد و رنجی وجود داشته باشد. نمی توانم
خدای مهربانی را تصور کنم که اجازه می دهد این چیزها وجود داشته باشد.
مشتری لحظه ای فکر کرد، اما جوابی نداد، چون نمی خواست جر و بحث کند. آرایشگر کارش را تمام کرد و مشتری از مغازه بیرون رفت.
به
محض این که از آرایشگاه بیرون آمد، در خیابان مردی دید با موهای بلند و
کثیف و به هم تابیده و ریش اصلاح نکرده. ظاهرش کثیف و ژولیده بود. مشتری
برگشت و دوباره وارد آرایشگاه شد و به آرایشگر گفت: می دانی چیست، به نظر
من آرایشگرها هم وجود ندارند.
آرایشگر با تعجب گفت: چرا چنین حرفی می
زنی؟ من این جا هستم، من آرایشگرم. من همین الان موهای تو را کوتاه کردم.
مشتری با اعتراض گفت: نه! آرایشگرها وجود ندارند، چون اگر وجود داشتند، هیچ
کس مثل مردی که آن بیرون است، با موهای بلند و کثیف و ریش اصلاح نکرده
پیدا نمی شد. آرایشگر جواب داد: نه بابا، آرایشگرها وجود دارند! موضوع این
است که مردم به ما مراجعه نمی کنند.
مشتری تائید کرد: دقیقاً! نکته همین است. خدا هم وجود دارد! فقط مردم به او مراجعه نمی کنند و دنبالش نمی گردند. برای همین است که این همه درد و رنج در دنیا وجود دارد.